رسته‌ها
دیوار سکوت - جلد 2
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 16 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 16 رای
✔از متن کتاب:
کریم گفت: من شما دوتا را به خاک می سپارم.
در همان موقع مردی به میز ما نزدیک شد. نگاهش کردم، دیدم یکی از ماموران خودمان است. او مچ دست فروردین را گرفت و گفت:
- بی معرفت! مگر قرار نبود سر میز ما بنشینی. بلند شو برویم.
من فهمیدم که سرگرد سین دست بکار شده است. نقشه او برای دستگیری کریم از میز ما شروع میشد. او مرا هم به حساب آورده بود. وقتیکه مامور ما که برای آنها یک غریبه بود، دست سوسن را گرفت و گفت: "بلند شو برویم"؛ من همانطور که نشسته بودم گفتم:
- راحتش بگذار.
آن مرد دست سوسن را ول کرد و متوجه من شد و با لحن خاصی گفت:
- آقا کی باشند؟
همانطور که به سوسن نگاه می کردم گفتم:
- آقا هرکه هستند فعلا اجازه نمیدهند که سوسن سر میز شما بیاید...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
245
آپلود شده توسط:
morad850
morad850
1397/01/04

کتاب‌های مرتبط

فرزانه
فرزانه
5 امتیاز
از 2 رای
شن های داغ - جلد ۷
شن های داغ - جلد ۷
4.6 امتیاز
از 14 رای
فیل در تاریکی
فیل در تاریکی
4.6 امتیاز
از 39 رای
اسرار مرگ یک زن
اسرار مرگ یک زن
4.3 امتیاز
از 16 رای
هفت قدم بطرف شیطان
هفت قدم بطرف شیطان
4.1 امتیاز
از 10 رای
Good Blood
Good Blood
5 امتیاز
از 2 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دیوار سکوت - جلد 2

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
دیوار سکوت - جلد 2
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک